کارآفرینان باید از تجربیاتی که در طول مدت فعالیت خود به دست می‌آورند، جهت افزایش هوشمندی در کسب‌وکارشان استفاده کنند.

کسانی که در تمام مدت عمرشان کارآفرین بوده‌اند، اغلب در زمان تحصیل در مدرسه کسب‌وکارهای کوچک یا عجیبی مانند خرید و فروش کتاب‌ داستان داشته‌اند، برخی از کارآفرینان نیز در محیط دانشگاه شروع به ایجاد درآمد یا کسب‌وکار جدید کرده‌اند. کسب‌وکار کوچکی که نیاز به سرمایه‌ی زیادی ندارد و خود فرد می‌تواند آن را راه‌اندازی کند. تورگردانی و گردشگری مثال‌های خوبی در این زمینه هستند. انجام این فعالیت‌ها در سنین پایین باعث باتجربه شدن افراد می‌شود و آن‌ها با مخاطرات شروع یک کسب‌وکار، آشنایی بیشتری پیدا می‌کنند که می‌تواند در فرآیند آینده‌ی کارآفرینی حرفه‌ای آن‌ها بسیار مفید باشد.

تجربه، خرد می‌آورد

مدیران به‌واسطه تجربه‌ی بسیار زیادی که دارند، کمتر مرتکب اشتباه می‌شوند. دهه‌ها نبرد در میدان تجارت، طرز فکر آن‌ها را بسیار منظم و قوی کرده است و سال‌ها یادگیری پشت این تجربه قرار دارد. البته باید گفت که تجربیات این افراد کارکشته، با دنیای جدید آن‌ها تطبیق پیدا کرده است و آن‌ها فقط طبق تجربه و راه‌هایی که قبلا استفاده می‌کردند، عمل نمی‌کنند؛ بنابراین در مواجه با چالش‌هایی که برای اولین بار با آن‌ها مواجه می‌شوند، عکس‌العمل مناسبی نشان می‌دهند.

خرد، اطمینان می‌آورد

تصمیمات مربوط به کسب‌وکار بسیار شبیه به تصمیماتی هستند که در زندگی گرفته می‌شوند. هر چه بیشتر تصمیم بگیرید، احساس راحتی بیشتری در زمان تصمیم‌گیری دارید. این احساس راحتی، به شما اطمینان می‌دهد که در مسیر درست حرکت می‌کنید. نوکارآفرینان اغلب چنین بینشی ندارند و در تصمیماتشان مطمئن نیستند. افراد موفق یک‌شبه به چنین موقعیتی نرسیده‌اند. سال‌ها تلاش کرده‌اند، سال‌ها تمرین کرده‌اند تا بتوانند در رشته خود به یکی از موفق‌ترین افراد تبدیل شوند.

کاهش سودآوری شرکت نایک تحت شعاع فرهنگ سازمانی بیمار
مشاهده

اطمینان منجر به کارایی می‌شود

اگر رشته‌ی موضوع مشخص باشد، بسیار بهتر می‌توانید برنامه‌ریزی کنید. لازم نیست که تمام ساعات شب بیدار بمانید تا برای چگونگی انجام کار نقشه بکشید. باید یاد بگیرید که وارد جزئیات ‌بی‌ارزش نشوید؛ بلکه کاری کنید که بیشترین بازگشت را برای وقت، انرژی و سرمایه شما داشته باشد.

کارایی با داده‌ها بهتر می‌شود

برخی از کارآفرینان در ابتدای کارشان با دیدن ویژگی‌ها و قابلیت محصول یا خدمات آن هیجان‌زده می‌شوند، ولی در سال‌های بعد، محصول شاید آن‌چنان برایشان مهم نباشد و بیشتر فکرشان را بر مسائل مالی حول محور محصول یا سرویس می‌گذارند. به این فکر می‌کنند که مزیت نسبی‌شان چیست؟ حاشیه سود آن چقدر است؟ آیا خرید توسط مشتری تکرار می‌شود؟ نرخ از دست دادن مشتری چقدر است؟ هزینه جذب هر مشتری چقدر است؟ منابع درآمد همیشگی کدام‌ است؟ بدون داشتن اطلاعات اقتصادی از کسب‌وکار، هیچ وقت نمی‌توان به موفقیت رسید. کارآفرینان خبره می‌دانند که باید در فعالیت‌هایشان به داده‌ها بیشترین توجه را نشان دهند و همیشه به دنبال اهرم‌هایی باشند که بتوانند کسب‌وکارشان را بالا بکشند.

همه این موارد منجر به رشد کسب‌وکار می‌شوند

سال‌ها تجربه‌ی کارآفرینان، به آن‌ها آموخته است که یک کار را نباید به‌تنهایی پیش ببرند. مدیران شرکت‌ها باید در کنار خود افرادی باهوش داشته باشند که آن‌ها را تبدیل به یک رهبر مناسب کند. پس باید افرادی را استخدام کنند که باهوش‌تر از خود آن‌ها باشند. برخی کارآفرینان جوان فکر می‌کنند که در کسب‌وکارشان، خوش‌فکرترین فرد هستند. این طرز تفکر باید کنار گذاشته شود و مدیران، افراد تیمشان را توانمند کنند تا بتوانند وظایف خود را به آن‌ها محول کنند و سپس از سر راه آن‌ها کنار روند. کنترل کارهای کوچک در تصمیمات افراد تیم، کار مدیران ‌بی‌تجربه است که باید از آن پرهیز کرد.

آشنایی بیشتر با ضعفی که کمک می‌کند رهبر بزرگی باشید
مشاهده

و مهم‌‌ترین مسئله این است که وقتی در کار اشتباهی پیش می‌آید، نباید بترسید. مدیران بی‌تجربه، عادت دارند همیشه به کارکنان هشدار بدهند. این هشدارها فقط تمرکز تیم برای حل مشکل را از بین می‌برد. باید در چنین مواردی خونسردی خود را حفظ کنید تا سرانجام راهکار مناسب پیدا شود.