آیا نیروی فضایی به معنای پایان عصر ناسا خواهد بود

فضا، مرز نهایی و نقطه‌ی حساسی است که توجه کشوری که طبیعتا تمایل دارد به انگاره‌هایی مانند «سرنوشت ملی» و « استثناگرایی آمریکایی» باور داشته باشد را به خود جلب می‌کند. اما نیروی فضایی چگونه می‌تواند برای کشور آمریکا مناسب باشد؟ آیا یک نیروی فضایی موجب بروز مسابقه تسلیحاتی در فضا می‌شود و به تنش‌های دیپلماتیک با چین و روسیه خواهد افزود؟

ابتدا اشاره‌ای می‌کنیم به طرح پیشنهادی رئیس جمهور دونالد ترامپ برای شاخه‌ی جدید ارتش با نام نیروی فضایی: بر اساس اظهارنظرها و توییت‌های آقای ترامپ و سایر مقامات کاخ سفید، شاخه‌ی جدید نیروی فضایی جدا از نیروی هوایی، اما برابر با آن خواهد بود. به‌گفته‌ی ترامپ، تنها حضور ایالات متحده در فضا کافی نیست، بلکه این کشور باید بر فضا سلطه داشته باشد. او همچنین گفت که نمی‌خواهد شاهد سلطه‌ی چین و کشورهای دیگر در فضا باشد.

فرض بر این است که نیروی فضایی، دارای قدرتی مشابه سایر شاخه‌های نیروهای مسلح آمریکا خواهد بود و بر عملیات‌های فضایی و سایبری فضایی، از جمله مدیریت و پرتاب ماهواره‌ها و همه‌ی فعالیت‌های گروه‌های نظامی تا پرتاب موشک‌های بالستیک نظارت خواهد کرد. اما بر خلاف ناسا که عمدتا روی اکتشافات فضایی و کشف علمی متمرکز است، نیروی فضایی جدید بر جنبه‌های نظامی و دفاع از فضا تمرکز خواهد کرد. با دستور تشکیل نیروی فضایی، این نخستین بار پس از تصویب لایحه امنیت ملی در سال ۱۹۴۷ است که یک شاخه‌ی جدید به نیروهای مسلح افزوده می‌شود.

اما تاثیر ناسا به وضوح در زمینه‌های دیگر و همچنین در زندگی روزمره ما دیده می‌شود. تکنولوژی‌هایی که برای اکتشاف فضایی توسعه یافتند، منجر به به وجود آمدن نوآوری‌های مصرفی به مانند لنزهای مقاوم در برابر خراش و سی‌تی اسکن شدند. تلفن‌های همراه ما هرگز بدونکوچک‌سازی تراشه‌ها که در طی برنامه‌ی آپولو یا ماهواره‌های نظامیموقعیت‌یاب جهانی (GPS) توسعه یافتند، ساخته نمی‌شدند. با توجه به این مزایا، اغلب ماهیت دشوار پروازهای فضایی و منابع مورد نیاز برای انجام آن به‌راحتی فراموش می‌شود.

در حقیقت با بررسی تجربیات و درس‌های سیاسی ناسا، مشکلات تشکیل یک اداره دولتی جدید و سازمانی که وظیفه آن انجام کارهای دشوار با هزینه‌های بالاست را به خوبی درک می‌کنیم. نگاهی به بالا و پایین‌های تاریخ ناسا نشان می‌دهد که مزایای چنین برنامه‌های پرهزینه‌ای می‌توانند در داخل کشور مورد استفاده قرار گیرند، اما در مقابل؛ بحث خطرات بین‌المللی هم در میان است.

نیروی فضایی چیست و چه کاری انجام می‌دهد؟

دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، اسفند سال گذشته، در یک سخنرانی عمومی، برای اولین بار از ایده تشکیل نیروی فضاییصحبت کرد. از آن زمان، رئيس جمهور آمریکا توییت‌هایی درمورد این طرح فرستاده و به پنتاگون (وزارت دفاع ایالات متحده) هم دستور داده که پیش‌نویسی برای تشکیل شاخه‌ی ششم ارتش ایالات متحده آماده کند. پنتاگون مرداد ماه گزارش خود را در پاسخ به دستورات دونالد ترامپ منتشر کرد. در حالی که این گزارش به‌عنوان طرح نهایی برچسب خورده، اما ۱۵ صفحه این گزارش بسیار مختصر به‌ نظر می‌سد و جزئیات کمی در خصوص دلایل تشکیل نیروی فضایی ذکر کرده است.

وزیر ارتباطات: ماهواره مصباح را پس می‌گیریم؛ افزایش نقاط مداری ایران
مشاهده

۲۳ خرداد ۹۷، دونالد ترامپ، بخش‌نامه سیاست فضایی را پس از امضا در نشست شورای ملی فضایی نشان می‌دهد

کاخ سفید و کنگره برخی از این مقاصد را در نظر گرفتند. در جریان جلسه‌ای که برای لایحه اختیارات دفاع ملی ۲۰۱۷ انجام شد، اعضای کمیته‌ی نیروهای مسلح سنا، قانونی برای تشکیل یک سپاه فضایی به تصویب رساندند. سپاه فضایی پیشنهادی باید در داخل نیروی هوایی مستقر شود، اما این قانون بعدا به‌دلیل مخالفت‌های کاخ سفید و وزیر دفاع جیمز متیس لغو شد. اگرچه متیس در حال حاضر حمایت خود را نسبت به تشکیل نیروی فضایی اعلام کرده؛ اما در ابتدا به‌دلیل نگرانی در خصوص بودجه و تشریفات اداری وقت‌گیر با این طرح مخالفت کرد.

تمرکز روی فضا در استراتژی امنیت ملی آمریکا منتشر شده در آذر ۹۶ و استراتژی فضایی ملی در اسفند ماه گذشته نیز ذکر شده است. اما کاخ سفید، فراتر از توییت‌ها و اظهارنظرها، نتوانسته دلایل قانع‌کننده‌ای در مورد نیاز به چنین نیروی را بیان کند.

در گزارش پنتاگون که ظاهرا شالوده نیروی فضایی خواهد بود، می‌خوانیم:

دشمنان احتمالی در حال توسعه راهکارهایی برای خنثی کردن بهره‌برداری ما از فضا هستند. ضروری است که (دولت) ایالات متحده سیاست‌ها، دکترین‌ها و توانایی‌های خود را برای محافظت از منافع ما (آمریکا) تطبیق دهد.

ریشه‌های نظامی اکتشافات فضایی و درس‌های اولیه ناسا

نیازی به گفتن نیست که ارتش و فضا در هم تنیده شدند. ماهواره‌هایی که ارتباطات غیرنظامی را فراهم می‌کنند، برای واحدهای نظامی هم همین کار را انجام می‌دهند. تحلیلگران فضایی از این مورد به‌عنوان استفاده دو منظوره نام می‌برند و همچنین این امر باعث می‌شود که به‌دشواری بتوانیم فعالیت‌های نظامی و صلح‌آمیز غیر نظامی را از هم تفکیک دهیم. ریشه‌های نظامی و غیرنظامی اکتشافات فضایی به یکدیگر گره خوردند. زمانی که اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۵۷ ماهواره‌ی اسپوتنیک را به فضا فرستاد، موجب واهمه‌ی ایالات متحده شد. این ترس نه به‌دلیل توانایی اکتشافات فضایی شوروری، بلکه به این جهت بود که توان نظامی شوروی را برای حمله به آمریکا نشان می‌داد.

دوایت آیزنهاور رئیس جمهور دوایت آیزنهاور در جلسه مشترک کنگره در سال ۱۹۵۸ است. ریچارد نیکسون معاون رئیس جمهور در سمت چپ و سخنگوی کاخ سفید، سم ریبرن در سمت راست

به این ترتیب، مسابقه‌ی فضایی نه برای اکتشاف مسالمت‌آمیز فضا، بلکه در اثر سیاست‌های ناشی از جنگ سرد متولد شد. رئیس جمهور دوایت آیزنهاور، مراقب بود که در توانایی‌های شوروی مبالغه نکند و همین‌طور در پاسخ به تهدیدات نیز محتاط بود. اگرچه آیزنهاور در ابتدا خواستار انجام عملیات فضایی توسط ارتش بود، اما متقاعد شد که یک برنامه فضایی مسالمت‌آمیزتر را برای کاهش توجهات به تلاش‌های فضایی امنیت ملی ایالات متحده به وجود بیاورد. قانون «سازمان ملی هوانوردی و فضایی» که منجر به تشکیل ناسا شد، در نوامبر سال ۱۹۵۸ به تصویب رسید و از اکتبر همان سال ناسا شروع به کار کرد.

می‌توانیم دو درس از تشکیل ناسا و تاریخ اولیه بگیریم. ابتدا اینکه ناسا سازمانی بود که در دل یک بحران به وجود آمد. به نظر می‌رسید که ایالات متحده از رقبای جنگ سرد خود عقب مانده و مردم خواستار پاسخ محکم دولت بودند. بحران‌ها اغلب پیش از تشکیل سازمان‌های دولتی جدید به‌وجود می‌آیند و این سازمان‌ها را از حمایت مردم و سیاست‌گذاران برخوردار می‌کند.

تنها حضور در فضا کافی نیست

درمورد نیروی فضایی، هیچ بحران آشکاری وجود ندارد. اما می‌دانیم که روسیه و چین در حال توسعه‌ی قابلیت‌های نظامی در فضا هستند. چین در سال ۲۰۰۷،  اولین سلاح ضد ماهواره‌ای خود را آزمایش کرد و اخیرا ماهواره‌های روسی قابلیت‌های جدیدی را به نمایش گذاشتند. به احتمال زیاد فعالیت‌های نظامی دیگری نیز در این کشورها و شاید سایر دولت‌ها وجود دارد که محرمانه باقی ماندند. در صورتی که این‌طور باشد، دولت امریکا باید در شرایطی که بحران ظاهری وجود ندارد؛ دلایل قانع‌کننده‌تری در خصوص نیاز به یک نیروی فضایی مطرح کند.

برندگان نوبل پزشکی ۲۰۱۸ معرفی شدند: دو ایمن‌شناس ژاپنی و آمریکایی
مشاهده

استقبال مردم نیویورک از فضانوردان آپولو ۱۱ استقبال مردم نیویورک از فضانوردان آپولو ۱۱. از راست: نیل آرمسترانگ، مایکل کالینز و باز آلدرین

درس دوم مرتبط به حمایت عمومی است. اگر چه مردم آمریکا تمایل دارند، از برنامه‌های فضایی دهه‌ی ۱۹۶۰ به نیکی یاد کنند. اما حمایت عمومی از ناسا در اوایل دهه‌ی ۱۹۶۰ بسیار کم بود.  چنانچه راجر لاونیوس، مورخ ناسا می‌گوید، اطلاعاتی که در دست است، نشان نمی‌دهد که اکثر مردم (آمریکا) این ذهنیت را داشتند که برنامه آپولو برای کشف فضا مهم است.

برای نیروی فضایی، افکار عمومی متناقض است. در نظرسنجی‌های اخیر،CNN دریافت که ۵۵ درصد از آمریکایی‌ها از تشکیل نیروی فضایی حمایت نمی‌کنند؛ در حالی که راسموسن (نظرسنجی معمولا متمایل به جمهوری‌خواهان) دریافت که ۴۰ درصد آمریکایی‌ها مخالف این طرح هستند، در حالی که ۲۷ درصد مطمئن نیستند. اگر فرض بر این باشد که حمایت عمومی و تامین منابع مالی به هم مرتبط هستند، واضح است که این یافته‌ها نیروی فضایی را در جایگاه‌ مستحکمی قرار نمی‌دهد.

عواقب یک نیروی فضایی برای ناسا و نظامی‌سازی فضا

اگر دولت ترامپ در تشکیل نیروی فضایی یا طرحی مشابه آن موفق شود، این اقدام ممکن است، عواقب جدی برای ناسا داشته باشد. نیروی فضایی، بسته به ماموریتش، احتمالا نیاز به پرتاب ماهواره‌ها و شاید راه‌اندازی ماموریت‌های انسانی خواهد داشت. اگر چه ممکن است، نیروی فضایی بتواند این خدمات را از شرکت‌هایی مانند اسپیس ایکسخریداری کند، اما اگر تصمیم بگیرد خود این سامانه‌ها را توسعه دهد، ممکن است بخواهد برنامه‌های مشابه ناسا را انجام دهد. این کار به نوبه خود، با کوچ مهندسان و کارشناسان و متخصصان با وعده ماموریت‌ها و بودجه جدید به نیروی فضایی، موجب فرار مغزها از ناسا خواهد شد.

مقاصد نظامی و غیرنظامی اکتشافات فضایی به یکدیگر گره خوردند

سوال دیگری که اینجا مطرح می‌شود اینکه آیا نیروی فضایی ممکن است ماموریت‌های فعلی ناسا را تصاحب کند؟ در پی اعلام تشکیل نیروی فضایی، ستاد ترامپ ایمیلی به طرفداران خود ارسال کرد که از آنها می‌خواست به نشان احتمالی شاخه‌ی جدید ارتش رأی دهند. اگرچه اتفاقی که افتاد، بیش‌تر یک مانور جذب حامی بود، اما یکی از نشان‌ها در رابطه با مریخ و با مضمون «مریخ منتظر است» بود. با توجه به اینکه ماموریت کلی نیروی فضایی هنوز معلوم نیست، قدرت گرفتن آن می‌تواند موجب شود که تلاش‌های فضایی انسانی به زیرمجموعه نیروی فضایی درآیند. مورد دیگر اینکه شکست‌های اخیر ناسا در توسعه سامانه پرتاب فضایی (SLS) وتلسکوپ فضایی جیمز وب، این تصور را ایجاد کردند که ناسا در دست یافتن به برنامه‌های فضایی بزرگ، ناکارآمد است.

امکان وجود حیات در اطراف سیاه‌چاله‌ها
مشاهده

نشان‌های احتمالی نیروی فضایی ارتش آمریکا

نشان‌های احتمالی نیروی فضایی ارتش آمریکا

در نهایت، بودجه‌ی ناسا با توجه به ماموریت آن، بسیار کم است: بودجه آژانس فضایی، ۱۹٫۷ میلیارد دلار برای سال ۲۰۱۷ و ۱۹ میلیارد دلار برای سال ۲۰۱۸ بوده است. این بودجه کمتر از ۰٫۵درصد کل بودجه فدرال را شامل می‌شود. اما در اوایل دهه ۱۹۶۰ و دوران آپولو ۱۱ که کنگره اساسا چک‌های سفیدی برای آژانس فضایی امضا می‌کرد تا اهداف دولت جان اف کندی برای فرستادن انسان به ماه تا دهه ۱۹۷۰ را تحقق بخشد، ناسا حدود  ۴ درصد از بودجه دولت فدرال را دریافت می‌کرد.

نیروی فضایی می‌تواند به‌طور قابل ملاحظه‌ای موجب کاهش بودجه ناسا شود، به‌خصوص برای توسعه قابلیت‌های فضایی انسانی. به این ترتیب، دور از انتظار نیست که تصور کنیم، در این صورت، بودجه‌ی ناسا به‌شدت کاهش پیدا خواهد کرد. به لحاظ ژئوپولیتیکی، تشکیل نیروی فضایی می‌تواند نقطه‌ی بدون بازگشتی به‌سوی نظامی‌سازی فضا باشد.

در این صورت تشکیل نیروی فضایی، بودجه ناسا به‌شدت کاهش پیدا خواهد کرد

از زمان آیزنهاور، سیاست‌گذاران ایالات متحده از نفوذ آشکار نظامی در فضا جلوگیری کردند. ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی هر دو به معاهده فضایی ماورای جو ۱۹۶۷ پیوستند. معاهده فضایی ماورای، آزمایش سلاح‌ها و ایجاد پایگاه‌های نظامی در ماه و دیگر اجرام آسمانی را منع کرده است. همچنین امضاکنندگان این معاهده متعهد شدند که سلاح‌های کشتار جمعی را در مدار زمین به‌کار نگیرند. و در حالی که چین هم از امضاکنندگان این پیمان است. اما این معاهده هیچ ساز‌وکار اجرایی ندارد. به‌عنوان مثال، هواپیمای فضایی بدون سرنشین نیروی هوایی ایالات متحده، بوئینگ ایکس-۳۷ چندین ماموریت نظامی مخفی را در مدار زمین انجام داده است.

پس از اعلان نیروی فضایی، مقامات روسیه نیز در خصوص نقض احتمالی این معاهده هشدار دادند و این احتمال وجود دارد که روسیه تصمیم به خروج از این معاهده بگیرد. در همین حال، چین و روسیه طرح پیمانی موسوم به «پیمان پیشگیری از استقرار سلاح در فضا و تهدید (PAROS)» را برای جلوگیری از رقابت تسلیحاتی در فضا پیشنهاد دادند که ایالات متحده با این طرح مخالف کرده است.

جوان جانسون فریس، کارشناس سیاست‌گذاری‌های فضا، در کتاب اخیر خود، «جنگ فضایی در قرن بیست‌ویکم: تسلیحاتی‌شدن آسمان‌ها (Space Warfare in the 21st Century: Arming the Heavens)» هشدار داده است که آمریکایی‌ها نظامی‌سازی فضا سرعت بخشیدند و شاید این اقدام منجر شود، به نقطه بدون بازگشتی برسیم. هشدار او این است که سیاست‌گذاران قبل از اینکه وارد مسابقه تسلیحاتی شوند که هیچ‌کس آمادگی لازم برای آن را ندارد، در مورد اقدامات آینده خود بیش‌تر تامل کنند.

در حالی که ترامپ، قطعا روابط آمریکا با کشورهای دیگر را دگرگون کرده، چنین تغییرات شدیدی در موضع ایالات متحده می‌تواند اثرات قابل‌توجه و برگشت‌ناپذیری داشته باشد و مسابقه فضایی دوم را به وجود بیاورد. در حالی که این امر می‌تواند به همان اندازه مسابقه فضای اصلی، به نفع جامعه آمریکا باشد، اما باور بر این است که این بار خطرات احتمالی به مراتب بالاتر خواهند بود.